حرف كه زياد دارم واسه وقتي كه بياي گلايه هم كه تا دلت بخواد اصلا وقتي بياي نه خبري از لبخند هست نه بهت ميگم خوش اومدي اخم الكي هم نكني واسم كه دلم نميسوزه بايد بياي روبروي من بشيني بزاري من هي جلوت راه برم غر بزنم.....اخم كنم اصلا يهو ديدي موهامم از دستت كشيدم بعد يهو همه حوصله م تموم بشه همينجوري بشينم روي زمين پشتم به تو باشه زانو هامو بغل كنم اونوقت تو بيا بيا بشين كنارم منو بكشون سمت خودت اولش لوس ميشم ميخوام فرار كنم اما تو نزار بزار بفهمم يه مرد كنارمه ميدوني كه چي ميگم؟ بگو تموم شد؟؟؟ بگم نخير...فقط ديگه حوصله ندارم بگو باشه.... حالا تا باز شروع كني ميشه من يه چيز بگم؟ منم كه ميدوني منتظرم منتظر همون حرف همون كلمه اي كه بفهمم... نه ديگه صبوري و تنهايي تموم شد بگم:بگو بگي: غر كه ميزني چقدر بيشتر دوستت دارم
نظرات شما عزیزان:
|
About
... Archivesمهر 1393مرداد 1393 تير 1393 فروردين 1393 بهمن 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 Authorsعلیرضا.عmylife Links
⎝⓿ ⓿⎠ فانی بلاگ ⎝⓿ ⓿⎠
تبادل
لینک هوشمند
خرید از علی اکسپرس دزدگیر دوچرخه پرده کرکره ای تشک طبی برای دیسک کمر کاشی سنتی Categories |